از همان دوران کودکی علاقه بسیاری به ورزشهای رزمی داشت و به خانوادهاش میگفت من را «بروسلی» صدا بزنید. اگر اسم خودش (عرشیا) را میگفتند پاسخ نمیداد. اسباببازیها و فیلمهایی که نگاه میکرد بیارتباط به این موضوع نبود.
با وجود تماشای فیلمهای رزمی باز هم «سید امیرعرشیا صفری» کودکی آرام و مهربان بود؛ انگار قهرمانان این عرصه را الگوی خودش کرده بود. علاقه او سبب شد تا خانوادهاش در سال1397 در نهسالگی او را در رشته تکواندو ثبتنام کنند.
چند ماهی تکواندو کار کردم و کمربند زردم را گرفتم، اما این رشته خیلی برایم جذاب نبود و نیاز من را به آموزش برآورده نکرد. عرشیا با گفتن این جمله ادامه میدهد: «در همان مدت فیلمهای بسیاری از این رشته ورزشی(تکواندو) تماشا کردم اما باز هم برایم جذابیت کونگفو را نداشت. از خانوادهام خواستم من را در کلاسهای کونگفو ثبتنام کنند. پدر و مادرم که همیشه حامیام بودند پذیرفتند و برایم معلم خصوصی در باشگاه گرفتند تا مسیر طولانی آموزش را زودتر طی کنم.»
این ساکن محله پروین اعتصامی مکثی میکند و میگوید: «اما کرونا آمد و برنامههایم هم تغییر کرد. بهدلیل تعطیل شدن باشگاهها مجبور شدم بیشتر با دیدن فیلم تمرین کنم.»
عرشیا با علاقه بیش از اندازه و تماشای فیلمهای بسیار توانست تکنیکهای کونگفو را یاد بگیرد و در همان دوران کرونا کمربند مشکی در این رشته را کسب کند
عرشیا با علاقه بیش از اندازه و تماشای فیلمهای بسیار توانست تکنیکهای کونگفو را یاد بگیرد و در همان دوران کرونا کمربند مشکی در این رشته را کسب کند.
مادر عرشیا در ادامه صحبتهای پسرش توضیح میدهد: «در دوران کرونا عرشیا فرصت کمی را در باشگاه و با استادش سپری کرد. تعطیلی باشگاهها و ترس ما از این بیماری سبب شد تا خیلی به او اجازه حضور ندهیم و او هم برای رسیدن به اهدافش به تماشای فیلمهای آموزشی این رشته مینشست و تمرین میکرد.
حتی زمانیکه مسابقات دان یک برگزار شد؛ استادش کرونا گرفته بود و پسرم مجبور شد بهتنهایی در این مسابقات شرکت کند، آنزمان عرشیا کلاس پنجم بود و بودن استاد در کنارش سبب دلگرمی بیشترش میشد؛ با تمام این اتفاقات تلاش کرد و توانست دان یک را کسب کند.»
آنطور که مادرش میگوید؛ او از آبان سال گذشته به مدت 9ماه به باشگاه نرفت تا اینکه زمزمههای کاهش کرونا به گوشش رسید و اجازه حضور دوباره او را در باشگاه دادند. همان هفته اولی که رفت، متوجه مسابقات استانی شد و دوست داشت در این آزمون شرکت کند؛ همه به او میگفتند تو تمرین نداشتهای و نمیتوانی، اما به اصرار زیاد او بالأخره ساعت 11:30 شب قبل از آزمون، خبر میدهند که میتواند در مسابقه شرکت کند. عرشیا توانست در این مسابقه رتبه2 استانی در رده سنی نوجوانان را کسب کند.
عرشیا در درس ممتاز است. او در دوازدهسالگی کمربند مشکی سلاح سرد را هم گرفته است، اما نکته جالب توجه درباره این نوجوان ورزشکار این است که درس اولویت زندگیاش است.
او تأکید میکند: «درس اهمیت بیشتری برایش دارد و ورزش اولویت دیگر زندگیاش است. وقتی از او میپرسیم دوست داری در آینده چهکاره شوی میگوید؛ در حال حاضر به رشته تجربی بیشتر علاقه دارم.»او یادآور میشود: «اگر همراهی پدر و مادرش و استادانش آقایان اعظمی و شریعتی و خانم دیمهکار نبود نمیتوانست اکنون در این جایگاه باشد.»